جمل عیثوم، شتر بزرگ سپل. (یادداشت دهخدا از منتهی الارب). و رجوع به سپل شود، مقابل خردی. مقابل صغر. عظم. کبر. بزادبرآمدگی. (یادداشت بخط دهخدا). کلانی. (ناظم الاطباء) : بخردی بخورد از بزرگان قفا خدا دادش اندر بزرگی صفا. (بوستان). هرکه در خردیش ادب نکنند در بزرگی فلاح از او برخاست. (گلستان). چو بر سر نشست از بزرگی غبار دگر چشم عیش جوانی مدار. سعدی. ز لوح روی کودک بر توان خواند که بد یا نیک باشد در بزرگی. سعدی. ، اندازه. (مهذب الاسماء) ، ید. (یادداشت بخطدهخدا)
جمل عیثوم، شتر بزرگ سپل. (یادداشت دهخدا از منتهی الارب). و رجوع به سپل شود، مقابل خردی. مقابل صغر. عظم. کبر. بزادبرآمدگی. (یادداشت بخط دهخدا). کلانی. (ناظم الاطباء) : بخردی بخورد از بزرگان قفا خدا دادش اندر بزرگی صفا. (بوستان). هرکه در خردیش ادب نکنند در بزرگی فلاح از او برخاست. (گلستان). چو بر سر نشست از بزرگی غبار دگر چشم عیش جوانی مدار. سعدی. ز لوح روی کودک بر توان خواند که بد یا نیک باشد در بزرگی. سعدی. ، اندازه. (مهذب الاسماء) ، ید. (یادداشت بخطدهخدا)
مشهور. نام آور. با نام و آوازۀ بلند: بنام و نعمت ایشان بزرگ نام شدی چنال گشتی از آنگه که بوده بودی نال. صانع فضولی (از لغت فرس اسدی). میر بزرگ سایه و میر بزرگ نام میر بلندهمت و میر بلندرای. فرخی. میر بزرگ نامی گرد گران سلیحی شیر ملک شکاری شاه جهان گشایی. فرخی. دو هفته با جملۀ حشم مهمان بنده آید بدین جهت بنده بزرگ نام گردد. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی)
مشهور. نام آور. با نام و آوازۀ بلند: بنام و نعمت ایشان بزرگ نام شدی چِنال گشتی از آنگه که بوده بودی نال. صانع فضولی (از لغت فرس اسدی). میر بزرگ سایه و میر بزرگ نام میر بلندهمت و میر بلندرای. فرخی. میر بزرگ نامی گرد گران سلیحی شیر ملک شکاری شاه جهان گشایی. فرخی. دو هفته با جملۀ حشم مهمان بنده آید بدین جهت بنده بزرگ نام گردد. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی)